در رویداد «غدیر» گذشته بر آیه «تبلیغ» یعنى آیه: «یا اَیّها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك» دو آیه دیگر نازل شده و به حادثه رنگ ابدى و جاودانى بخشیده است این دو آیه عبارتند از:
1- آیه اكمال دین .
2- آیه سؤال عذاب.
اینك پیرامون هر دو آیه به بحث و گفتگو می پردازیم :
«الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دیناً» 1
«امروز كافران از (نابودى) دین شما نومید شدند از آنان مترسید و از من بترسید، امروز دین شما را تكمیل كردم و نعمت خود را به پایان رسانیدم و اسلام را به (عنوان) دین، براى شما برگزیدم».
دقت در مضمون آیه اكمال دین، می رساند كه روز نزول آیه حادثه بسیار مهمى رخ داد، كه مایه نومیدى دشمنان از پیروزى براسلام و موجب كمال دین و به پایان رسیدن نعمتهاى معنوى خدا شده است اكنون باید دید چه روزى می تواند حامل چنین نویدهائى باشد، و با این خصوصیات و نشانه ها خود را در عرصه تاریخ نشان دهد؟
1- آیا روز فتح مكه می تواند داراى چنین خصوصیاتى باشد؟ به طور مسلم نه، زیرا در آن روز پیمانهاى مسلمانان با مشركان به قوت خود باقى بود و هنوز مراسم حج بسان عصر جاهلى برگزار می شد،و قسمتى از احكام اسلام پس از آن فرود آمده است از این جهت نه یأسى بركافران منطقه مستولى شده بود ونه آئین به معنى بیان فروع و نه به معنى تحكیم پایه هاى آن، تكمیل گردیده بود.
2- آیا روز اعلام بیزارى از مشركان می تواند مظهر چنین روزى باشد، به تصور اینكه یأس و نومیدى در چنین روزى بر مشركان مستولى گردید؟ باز میگوئیم نه، زیرا بیان دین به معنى احكام در آن روز پایان نیافته بود به گواه اینكه قسمتى از «حدود» و «قصاص» و احكام مربوط به «كلاله» پس از اعلام بیزارى نازل گردیده است. بنابراین تنها مسأله یأس نشانه آن روز نیست، بلكه یأس توأم با تكمیل آئین؛ و هرگز در روز اعلام بیزارى این دو نوید، به صورت توأم، در آن روز تحقق نپذیرفته بود.
اكنون باید دید روزى كه حامل این نوید گرانبها بود چه روزى بوده است؟!
گروهى نظر می دهند كه این روز، همان روز «عرفه» سال دهم هجرت است كه در تاریخ به نام «حجةالوداع» معروف است ولى با توجه به حوادث تاریخى این دو نوید گرانبها در چنین روزى تحقق نپذیرفت.
اما مسأله یأس و نومیدى به دو صورت می تواند مطرح گردد:
الف: یأس قریش و مشركان شبه جزیره یك چنین نومیدى پیش از این روز تحقق پذیرفته بود و قریش در روز فتح مكه، و دیگر مشركان در روز اعلام بیزارى، از پیروزى اسلام كاملاً مأیوس شده بودند در این صورت صحیح نخواهد بود كه بگوئیم در روز عرفه سال دهم حجة الوداع یأس و نومیدى مشركان جامه عمل پوشید در حالى كه چنین كارى یك سال و اندى قبل، تحقق پذیرفته بود.
ب: یأس همه كافران روى زمین به یك چنین نومیدى تا آن روز جامه عمل نپوشیده بود.
اما مسأله تكمیل دین اگر مقصود از «دین» احكام و فروع دین باشد هرگز پرونده بیان احكام الهى در روز عرفه بسته نشد بلكه یك رشته احكام مربوط به «ربا و ارث و كلاله» پس از روز عرفه«حجةالوداع» نازل شده است. 2
تنها روزى كه می تواند بستر این دو نوید الهى باشد، همان روز «غدیر» است كه با تعیین جانشین هم یأس بر دشمنان مستولى گردید، و هم آئین خدا تكمیل شد.
البته مقصود از یأس، نومیدى مخصوصى است كه با تكمیل دین توأم می باشد.
و مقصود از تكمیل دین، تكمیل اركان و پی ریزى اسباب بقاء آنست، نه بیان فروع و جزئیات، اكنون به بیان هر دو مطلب می پردازیم:
الف: تعیین جانشین و استیلاء یأس
روزى كه پیامبر جانشین خود را رسماً تعیین كرد، در آن روز كافران در یأس و نومیدى از محو نابودى اسلام، فرو رفتند زیرا آنان تصور می كردند كه آئین اسلام قائم به شخص پیامبر است و با رحلت رسول گرامى ازمیان می رود و اوضاع به حال سابق باز می گردد، وقتى مشاهده كردند كه پیامبر فرد شایسته اى را (كه از نظر علم و دانش عدالت و دادگرى، قدرت و قاطعیت بى نظیر بود)، براى رهبرى تعیین كرد و مسلمانان با او بیعت كردند، از زوال اسلام نومید گردیدند. و به كلى مأیوس شدند و دیدند كه اسلام به صورت یك آئین ریشه دار در آمد، و دیگر براى آن تزلزلى نیست .
آیات قرآنى گواهى می دهد كه كافران پیوسته چشم طمع به دین مسلمانان دوخته بودند و آخرین آرزوی آنان این بود كه مسلمانان را از آئین خود باز دارند، و به كیش نیاكان خود برگردانند چنانكه می فرماید:
«ود كثیر من اهل الكتاب لویردونكم من بعد ایمانكم كفاراً» 3
«و بسیارى از اهل كتاب آرزو كردند كه شماها را پس از ایمان، به سوى كفر بازگردانند».
ولى پیشرفت سریع اسلام در شبه جزیره و سقوط پایگاه شرك در مكه از امید آنان می كاست ولى آخرین پناهگاه خیالى آنان این بود كه چون آورنده آئین جدید، فرزندى ندارد كه پس از درگذشت او حكومت جوان اسلام را رهبرى كند، از این لحاظ، اساس حكومت اسلامى پس از رحلت او فرو می ریزد و چیزى طول نمی كشد كه بر آن پیروز می شوند و وضع، به همان حال نخست باز می گردد.
قرآن سخن كافران را در این باره براى ما نقل مىكند چنانكه می فرماید:
«اَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرّبصُ به رَیْبَ المَنُون»4
«بلكه آنان می گویند كه او (پیامبر) شاعرى است و ما انتظار می بریم كه او دچار حوادث روزگار گردد و از دنیا برود.»
این آخرین نقشهاى بود كه كافران به آن امیدوار بودند، ولى روزى كه رسول خدا، وصى خویش و رهبر مسلمانان را پس از خود تعیین نمود، آن روز، روزى بود كه شبحى از ترس و یأس برفراز زندگى مشركان سایه افكند و طمع آنان از بین رفت .
ب: تكمیل دین
اگر آنروز با نصب خلیفه و تعیین جانشین، یأس بر مشركان مستولى گردید، آئین اسلام نیز به صورت آئین كامل درآمد، و مقصود از «اكمال دین» در آیه، بیان فروع و وظائف عملى مسلمانان نیست، بلكه فراهم ساختن بقاء و پایدارى آنست و یا تحكیم و تثبیت علل استقرار و بقاء، یعنى تعیین رهبر، دین تكمیل گردید و با در نظر گرفتن این معنى جمله هاى آیه با هم كاملاً مربوط و متناسب می گردد. و روز تحقق این دو حادثه معین می شود.
پیامبر پس از نصب على (ع) براى خلافت چنین فرمود: «الله اكبرعلى اكمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرب برسالتى و بالولایة لعلى (ع) من بعدى» «سپاس خداوندى را بر تكمیل آئین، و اتمام نعمت، و رضایت او بر رسالت من و ولایت على (ع) پس از من »
مدارك نزول آیه در غدیر
مفسران و محدثان اسلامى نزول آیه را در روز غدیر یادآور شدهاند. و ما در این جا به بخشى از این مدارك اشاره می كنیم. و اگر مدارك شیعه را در این مورد، بر مدارك اهل سنت اضافه كنیم، قهراً مسأله به عالىترین حد از «تواتر» مىرسد
۱- الولایة تألیف طبرى (متوفاى 310 ه").
2- تفسیر ابن كثیر شامى، (774 ه") ج 2، ص 14.
3- تفسیر الدرالمنثور سیوطى شافعى، متوفاى (911 ه") ج 2، ص 259 و الاتقان، ج 1، ص 31 (طه 1360).
4- تاریخ ابوبكر خطیب بغدادى، متوفاى (43) ج 8، ص 290.
5- شیخ الاسلام حموینى، در فراید السمطین باب 13.
6- خوارزمى، متوفاى (568 ه") در مناقب ص 80 و 94.
7- تاریخ ابن كثیر، ج 5، ص 2101.
8- تذكره سبط ابن جوزى حنفى، متوفاى (654) ص 18.
علامه عالیقدر مرحوم امینى در كتاب جاوید «الغدیر» ج 1، ص 230 به بعد، اقوال و روایات وارد از طریق اهل سنت را كه همگى گواهى می دهند كه آیه «الیوم اكملت» در روز غدیر نازل شده است به تفصیل نقل كرده است... اما روایات شیعه درباره شأن نزول آیه شریفه، در كتابهاى مربوط به امامت و در تفاسیر معتبر موجود می باشد.